CUSTOMER LOYALTY | CUSTOMER CLUB

اهمیت مشتری‌مداری در تجارت امروز

امروزه، بسیاری از کسب‌وکارها به اهمیت مشتری‌مداری و نقش آن در موفقیت و رشد پایدار پی برده‌اند. مشتریان، محور هر استراتژی بازاریابی مؤثر هستند و جلب رضایت و وفاداری آن‌ها از اصلی‌ترین اهداف سازمان‌ها به شمار می‌آید. برای دستیابی به مشتریان وفادار، باید نیازها، خواسته‌ها و انتظارات آن‌ها به‌درستی شناسایی شده و با ارائه خدمات و محصولات متناسب پاسخ داده شود.

باشگاه مشتریان: زیرساختی برای موفقیت بلندمدت

باشگاه مشتریان بستری نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است که به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد رفتار، علایق و نیازهای مشتریان را تحلیل کرده و با استفاده از این اطلاعات، استراتژی‌های بازاریابی و فروش خود را بهینه کنند.
این زیرساخت‌ها امکان ایجاد تعاملات مستقیم و شخصی‌سازی‌شده با مشتریان را فراهم می‌کنند و به صاحبان کسب‌وکار کمک می‌کنند تا به بهترین شکل ممکن نیازهای مشتریان را پاسخ دهند و تجربه‌ای متمایز برای آن‌ها خلق کنند.

اهداف اصلی باشگاه مشتریان

1. افزایش دفعات خرید با ارائه پاداش‌ها و مشوق‌ها.
2. تقویت ارتباط مشتری با برند از طریق تعاملات مستمر.
3. بهبود حس رضایتمندی مشتریان و ارائه خدمات با کیفیت برتر.
4. جذب مشتریان جدید از طریق بازاریابی ارجاعی و تبلیغات فردی.
5. کاهش هزینه‌های بازاریابی و افزایش بهره‌وری تبلیغات.
6. ایجاد پایگاه داده مشتریان برای تحلیل بهتر بازار.
7. خلق تجربه‌ای منحصربه‌فرد برای مشتریان و بهبود وفاداری.
8. جلوگیری از جذب مشتریان توسط رقبا و تقویت ارتباط بلندمدت.
9. توسعه خدمات جدید بر اساس نیازسنجی مشتریان.
10. افزایش بهره‌وری و سودآوری کسب‌وکار.

مزایای استفاده از باشگاه مشتریان برای کسب‌وکارها

– امکان پیش‌بینی رفتار مشتری و برنامه‌ریزی استراتژیک.
– ایجاد رابطه احساسی و بلندمدت با مشتریان.
– شناسایی مشتریان کلیدی و تمرکز بر آن‌ها.
– تبلیغات دهان‌به‌دهان از سوی مشتریان راضی.

 

مشاوره طراحی و راه‌اندازی باشگاه مشتریان

طراحی و استقرار باشگاه مشتریان نیازمند تحلیل دقیق بازار هدف، ویژگی‌های مشتریان و اهداف کسب‌وکار است. تیم ما با ارائه مشاوره‌های حرفه‌ای، بهترین سناریو وفادارسازی و زیرساخت اختصاصی باشگاه مشتریان را برای کسب‌وکار شما طراحی و پیاده‌سازی می‌کند.

چرا ما را انتخاب کنید؟
– تحلیل دقیق فرآیندهای کسب‌وکار شما.
– ارائه راه‌حل‌های بدون وابستگی به محصول یا برند خاص.
– طراحی باشگاهی منحصربه‌فرد بر اساس نیازهای شما.

اگر به دنبال راه‌حلی پایدار و موثر برای افزایش وفاداری مشتریان خود هستید، با ما در ارتباط باشید تا تجربه‌ای متمایز و ارزشمند برای مشتریان خود خلق کنید.

 

برای جذب مشتریان بیشتر در استارت‌آپ‌ها، باید فراتر از رفع نیازهای اولیه حرکت کنید. نقشه سفر مشتری ابزاری قدرتمند است که به شما کمک می‌کند تجربه مشتری را بهبود دهید و ارزش‌های پایداری برای کسب‌وکارتان ایجاد کنید. این ابزار، تمام تعاملات مشتری با محصول شما را شفاف می‌کند و نقاط قوت و ضعف در مسیر تجربه او را آشکار می‌سازد.

چرا به نقشه سفر مشتری یا همان (customer journey map) نیاز دارید؟

با استفاده از نقشه سفر مشتری می‌توانید:
1. مشتریان خود را بهتر بشناسید.
2. مقیاس‌های دقیقی برای رشد کسب‌وکارتان تعیین کنید.
3. ارزش واقعی برای مشتریان خلق کنید.
4. اولویت‌بندی بهتری برای بهبود محصولات خود داشته باشید.

نقشه سفر مشتری چگونه کار می‌کند؟

این ابزار به شما کمک می‌کند دنیا را از نگاه مشتری ببینید. برای ایجاد یک نقشه سفر، باید:
1. **اهداف محصول** و ارزش‌های پیشنهادی خود را مرور کنید.
2. با استفاده از ابزارهای کیفی، مثل مصاحبه‌ها و داده‌های پشتیبانی، تجربیات مشتری را کشف کنید.
3. **نقاط تماس مشتری** (مانند خرید، تحقیق یا استفاده از خدمات) را شناسایی کنید.
4. از نقشه‌های همدلی برای درک احساسات و نیازهای مشتری بهره ببرید.
5. جلسات توفان فکری برای بهبود تجربه مشتری برگزار کنید.
6. ایده‌ها را سازمان‌دهی کرده و نقشه سفر مشتری را ترسیم کنید.

مزایای نقشه سفر مشتری

این فرآیند به شما امکان می‌دهد:
– نیازهای پنهان مشتریان را کشف کنید.
– نقاط ضعف در تعامل با مشتری را اصلاح کنید.
– تجربه‌ای مثبت و دلپذیر برای مشتریان فراهم کنید که وفاداری آنها را افزایش دهد.

 

نتیجه‌گیری
نقشه سفر مشتری، راهکاری عملی برای بهبود تعاملات مشتری با محصول یا خدمات شماست. با ایجاد این نقشه، نه‌تنها مشتریان خوشحال‌تری خواهید داشت، بلکه می‌توانید رشد پایدار و موفقیت بیشتری برای کسب‌وکارتان رقم بزنید. همین امروز سفر مشتریانتان را ترسیم کنید و تحول را آغاز کنید!

از تجربه مشتری(Customer Experience- CX) به عنوان اصلی‌ترین مزیت رقابتی شرکت‌های B2B و B2C طی چهار سال آتی یاد می‌شود. سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در فرایندها و فناوری‌های سنجش و بهبود رضایت، وفاداری، نگهداشت و خدمات مشتری در حال انتقال به فرایند و فناوری‌های مدیریت تجربه مشتری است. آیا تجربه مشتری همان خدمات مشتری است که صرفا تاکید بر مدیریت آن در بین مشاوران سازمان‌ها مُد شده است یا رویکردی فراتر از خدمات مشتری را دنبال می‌کند؟

تعریف تجربه مشتری

هاروارد بیزینس ریویو، تجربه مشتری را مجموع کلیه تعاملات مشتری با یک سازمان می‌داند؛ از آشنایی اولیه مشتری با سازمان و یافتن محصول/خدمت سازمان گرفته تا خرید و تداوم استفاده از محصول/خدمت و ارتباطات با اکانت‌های اجتماعی سازمان. کلیه این تعاملات در کنار یکدیگر لحظات کلیدی(Key Touchpoints) را برای مشتری رقم می‌زنند که تجربه وی از سازمان را شکل می‌دهد.

اگر به کلیه تعاملات مشتری با سازمان که تجربه مشتری را رقم می‌زند، به مانند یک سفر نگاه کنید(Customer Journey)، خدمات مشتری تنها یک ایستگاه از این سفر است که بر تعاملات با مشتری نیازمند پشتیبانی متمرکز است. در حالیکه تجربه مشتری، تصویری بزرگتر از تعاملات قبل و بعد از خدمات مشتری است و بر تمامی ایستگاه‌های سفر مشتری در سازمان تمرکز می‌کند. تجربه مشتری شامل هر آن چیزی است که سازمان به مشتری پیشنهاد می‌کند و ارائه می‌دهد؛ از کیفیت خدمات مراقبت از مشتری گرفته تا بازاریابی، بسته‌بندی، ویژگی‌های محصول/خدمت، سهولت استفاده از محصول/خدمت و … .

فرض کنید در خرید محصول از فروشگاهی آنلاین با مشکل مواجه شده‌اید و واحد خدمات مشتری برای جلب رضایت، به شما یک کد تخفیف برای خرید بعدی داده است. وقتی می‌خواهید خرید جدید خود را انجام دهید، وب‌سایت موبایل فروشگاه آنلاین مذکور ایراد دارد، عکس و توضیحات محصول موردنظر مشخص نیست و … . در این مثال هرچند خدمات مشتری از دیدکاه شما عملکرد رضایت‌بخشی داشته است، اما کل تجربه تعامل با فروشگاه نامطلوب بوده است.
هر بخش سازمان بر تجربه مشتری تاثیرگذار است. در ادامه با چند مثال، نقش سایر واحدهای سازمان در شکل‌دهی به تجربه مشتری بیان می‌شود.

بازاریابی

واحد بازاریابی، در مقایسه با واحد فروش و پشتیبانی، معمولا ارتباط مستقیمی با مشتریان ندارد. اما از محتوای کمپین‌های تبلیغاتی گرفته تا دسته‌بندی مشتریان هدف، این واحد در حال شکل‌دهی به درک برند(Brand Perception) مخاطبان سازمان است. برخی لحظات کلیدی تجربه مشتری که واحد بازاریابی در آن نقش دارد، عبارتند از:

فروش

واحد فروش نیز مانند واحد بازاریابی در شکل‌دهی به درک برند مخاطبان نقش دارد. هم‌چنان که یک مشتری قیف فروش را طی می‌کند، درک جدیدی از سازمان، محصول و خدمات آن پیدا می‌کند که در تصمیم‌گیری وی نقش دارد. تاثیر واحد فروش در تجربه مشتری به خصوص در فروش B2B مشهود است چراکه در این حوزه، سازمان‌ها به دنبال ارتباط بلندمدت کاری هستند و صرفا خرید انجام نمی‌شود. برخی لحظات کلیدی تجربه مشتری که واحد فروش در آن نقش دارد، عبارتند از:

محصول

بعد از خرید و دریافت محصول/خدمت، تعامل مشتری با سازمان یا برند ادامه پیدا می‌کند. رضایت از محصول، به میزان انطباق روند نصب و راه‌اندازی و کیفیت ویژگی‌های محصول/خدمت با انتظارات مشتری بازمی‌گردد. بنابراین دریافت بازخورد مشتری در لحظات کلیدی و رفع موانع است که یک مشتری را وفادار و مشعوف و دیگری را ناراضی و بدگو می‌کند. برخی لحظات کلیدی تجربه مشتری که محصول در آن نقش دارد، عبارتند از:

خدمات مشتری و پشتیبانی

همان‌طور که پیشتر اشاره شد، خدمات مشتری تنها بخشی از تجربه مشتری است اما تحقیقات نشان می‌دهد نقش بسیار مهمی در تجربه مشتری دارد. در این حوزه تعاملات شکل‌دهنده تجربه مشتری از کلیه کانال‌ها مانند کارشناس پشتیبانی، وب‌سایت، چت و … باید در کنار هم دیده شوند. مهم این است که خدمات مشتری و پشتیبانی، تجربه مثبتی برای مشتری رقم بزنند و سنجش موفقیت در این خصوص می‌تواند با شاخص‌هایی مانند CSAT، NPS و CES انجام شود.

برای شروع مدیریت تجربه مشتری باید تنها بر چند لحظه کلیدی تمرکز کرد. بنابراین نقشه سفر مشتری در سازمان را تصویر کنید، لحظات کلیدی را شناسایی و اولویت‌بندی کنید و به راهکاری برای اندازه‌گیری رضایت مشتری از آن تجربه و تعامل فکر کنید. با یک استراتژی ساده به راحتی می‌توانید مدیریت تجربه مشتری را انجام دهید.

به کمک راهکار سازمانی پُرس‌لاین می‌توانید بازخورد مشتری را در کلیه لحظات کلیدی دریافت و تجربه مشتری را به شاخصی قابل اندازه‌گیری تبدیل کنید، افت و خیز آن و نقش هر واحد سازمانی را در بهبود شاخص تجربه مشتری نظارت کنید و برپایه داده‌های واقعی برای بهبود شاخص تجربه مشتری تصمیم‌گیری و اقدام کنید.

نکاتی که هنگام تخفیف دادن به مشتری، باید به آن دقت کرد

امروزه مثل گذشته نیست که هر روز حداکثر سه یا چهار ویزیتور به فروشگاهی سر بزنند و سفارش بگیرند. افزایش تعداد تولیدکنندگان و شرکت های پخش، تعداد ویزیتورهایی که هر روز به یک فروشگاه مراجعه می کنند، شاید از ۲۰ مورد هم عبور کند. طبیعی است که در چنین شرایطی رقابت شدیدی میان شرکت هایی که محصول مشابهی را تولید می کنند، به وجود می آید و هر شرکت می خواهد سهم بیشتری از شلف فروشگاه را مال خود کند. این رقابت فقط به مدیریت ارشد سازمان مربوط نمی شود بلکه ویزیتورها و سرپرستان فروش که مستقیما به بازار سروکار دارند، بیش از هرکس دیگری آن را لمس می کنند.
یکی از راه هایی که برای پیروزشدن در این رقابت توسط برخی از شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد، تخفیف دادن است. این تخفیف ممکن است شکل های مختلفی به خود بگیرد اما یکی از متداول ترین شکل های آن که امروزه زیاد به چشم می خورد، جایزه ی خرید است. جایزه ی خرید می تواند استراتژی موفقی باشد و فروش را بالا ببرد اما گاهی اوقات استفاده ی بی رویه از آن به ضرر شرکت و به هم خوردن نظم بازار منجر می شود.
برای مثال یکی از مدیران فروش شرکتی که در حوزه ی کنسروجات فعالیت می کند، عنوان می کرد که رقیب آنها برای خرید هر باکس ۲۴ تایی کنسرو، ۱۲ عدد جایزه قرار داده بود. به گفته ای این مدیر، این شرکت در عرض ۶ ماه از بازار حذف شد اما کاری کرد که بازار کنسرو در آن ۶ ماه کلا قفل شده بود. همچنین شرکت هایی را می بینیم که در هر کارتن، تعدادی به صورت رایگان قرار می دهند تا مشتری ترغیب به خرید شود.

بدون شک تخفیف دادن و جایزه ی خرید راه هایی خوبی برای بالابردن تعداد فاکتور هستند اما اگر به درستی مورد استفاده نشوند، ذهنیتی را برای مشتری به وجود می آورند که دیگر نمی توان آن را عوض کرد. وقتی مشتری برای خرید یک باکس ۲۴تایی کنسرو، ۱۲ عدد یعنی ۵۰ درصد جایزه می گیرد، دیگر نمی توان در خریدهای بعدی او را مجاب کرد که برای یک باکس، ۲ عدد جایزه بگیرد یا اصلا جایزه نگیرد. بنابراین تخفیف دادن اصول و قواعدی دارد که اگر این اصول رعایت شوند، آنگاه می توان از تخفیف به عنوان ابزاری تاثیرگذار استفاده کرد. برخی از این اصول عبارتند از:

 

۱– از تخفیف برای نشان دادن قدردانی خود استفاده کنید، نه برای نگه داشتن مشتری. اگر تقاضای کاهش قیمت توسط مشتری اعلام می شود، بدین معنی است که او برای کار شما اهمیت قائل نیست و تنها چیزی که برایش مهم است، این است که ارزان ترین شرکت را انتخاب کند. در چنین شرایطی، تخفیف دادن چاره ی کار نیست چون اگر روز بعد شرکت دیگری تخفیف بیشتری از تخفیف شما به مشتری بدهد، او به راحتی شما را کنار خواهدگذاشت. چنین مشتریانی دیر یا زود برای شما دردسرساز خواهندشد. هیچ وقت از تخفیف به عنوان ابزاری برای نگه داشتن مشتری استفاده نکنید. تخفیف روشی برای نشان دادن قدردانی شما نسبت به مشتری است. وقتی مشتری در طول چند سال کارکردن با شما همیشه خوش حساب بوده و ریال خوبی خرید کرده، لیاقت تخفیف را دارد.

۲- در مورد قبلی عنوان کردیم که تخفیف دادن ابزاری برای قدردانی از مشتری است. همه ی مشتریان شایستگی قدردانی را ندارند پس تخفیف برای همه ی مشتریان نیست. حتی اگر شرکت شما برنامه ی تخفیفی برای تمام مشتریان دارد. لازم نیست شما به عنوان نیروی فروش، مشتری را از این مسئله آگاه کنید زیرا در این صورت برگشتن به قیمت های نرمال کار بسیار سختی خواهدشد و مشتری با آن کنار نخواهد آمد. وقتی شما به صورت کلی به تمام مشتریان تخفیف می دهید، آنها این گونه نتیجه گیری می کنند که شرکت شما می تواند همان کیفیت را با هزینه ی کمتر تولید کند. راضی کردن این مشتریان برای پرداختن قیمت کامل کار بسیار سختی خواهدبود.

 

برای جلوگیری از بروز چنین مشکلی، حتی الامکان از ارائه ی تخفیف های کلی به تمام مشتریان به ویژه مشتریان جدید خودداری کنید. برای اینکه تعیین کنید کدام مشتریان شایستگی گرفتن تخفیف را دارند، معیارهای زیر را مورد توجه قرار دهید:

• وفاداری به شرکت
• خوش حسابی
• کیفیت همکاری (حرفه ای بودن، استقبال از ایده های جدید، ارتباط خوب با نیروهای فروش و…)
• تعداد مشتریانی که توسط مشتری به شما معرفی شده اند.

۳- تنها در صورتی تخفیف بدهید که از رسیدن به اهداف درآمدی تان مطمئن هستید. تخفیف دادن تکنیک مطمئنی نیست مگر اینکه به اندازه ی کافی مشتری وفادار داشته باشید تا رسیدن به اهداف تان کار سختی نباشد.
اگر راهی به جز تخفیف دادن باقی نمانده، از تخفیف های کوچک برای پروژه های بلندمدت استفاده کنید. می توانید برای همکاری های بعدی به مشتری «تخفیف قدردانی» بدهید مثلا اینکه اگر مشتری، مشتری جدیدی به شما معرفی کند، درصدی تخفیف یا جایزه خواهدگرفت.

تخفیف دادن اگر به شکل درست اجرا بشود، یکی از ابزارهای کارآمد فروشنده در جهت افزایش فروش خواهدبود. شناخت فروشنده از شرایط حاکم بر بازار، شرایط تک تک مشتریان، و وضعیت رقبا به او کمک خواهدکرد که بهترین تصمیم را در مورد تخفیف دادن یا ندادن بگیرد. بهتر است شرکت ها از تخفیف های افراطی که در مواقعی برای جبران کمبود نقدینگی خود استفاده می کنند، پرهیز کنند تا نظم بازار به هم نخورد چون دود این کار به چشم همه از جمله خود آنها خواهدرفت. / ماهنامه بازاریاب بازارساز

رضایت مشتری برای سازمان‌ها امر مهمی تلقی می‌گردد و آن ها مبنی بر اینکه چند درصد از مشتریان‌شان را بتوانند حفظ کنند، برنده یا بازنده‌اند و موفقیت حفظ مشتری بستگی به رضایت مشتری دارد که می تواند کمک بزرگی برای اندازه‌گیری کیفیت محصول و خدمات باشد. یک مشتری راضی، تمایل دارد خدمات یا محصولی که او خریده را به دیگران توصیه کند و احتمال بیشتری دارد که محصول یا سرویس مشابه را مجدداً خریداری کند. بنابراین رضایت مشتری اهمیت خیلی زیادی برای تمام شرکت‌های تجاری دارد زیرا که بر تکرار خرید و تبلیغات دهان به دهان تاثیرگذار می‌باشد.

مشتریانی که برای خرید یک محصول و یا دریافت یک خدمت به شما مراجعه می کنند، در صورتی که از کیفیت آن محصول و یا خدمت دریافتی راضی باشند و انتظارات آن ها را برآورده سازد، رضایتمندی آنان را در پی خواهد داشت. مشتریان راضی، به مشتریان وفادار تبدیل می شوند و احتمال مراجعه مجدد آن ها برای دریافت خدمات مشابه و یا خرید محصولات دیگر افزایش می یابد که همین امر، موجب سودمندی برای صاحبین کسب و کار و یا ارائه کننده خدمات می گردد. با بالا رفتن تعداد مراجعات، برند شما در ذهن مشتری متمایز می گردد و همچنین موجب تبلیغات مثبت و گسترده دهان به دهان می شود.

بسیاری از افراد تمایل دارند قبل از خرید یک کالا راجع به کیفیت و سایر ویژگی های آن با اشخاصی که قبلا آن محصول را خریداری نموده اند، مشورت کنند و زمانی که بازخوردهای مثبت دریافت می کنند انگیزه آنها برای خرید افزایش می یابد و با اطمینان بیشتری به سمت خرید محصول می روند و به همین ترتیب، تعداد سفیران برند شما روز به روز بالا می رود.

همانگونه که می دانیم، رضایت احساس مثبتی است که در فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمت ایجاد می شود؛ احساس موردنظر از تقابل انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود می آید. اگر کالا و خدمت دریافت شده از جانب مشتری هم سطح انتظارات ارزیابی شود، در او احساس رضایت ایجاد می شود، در صورتی که سطح خدمت و کالا بالاتر از سطح انتظارات مشتری باشد موجب ذوق زدگی و سطح پایین تر خدمت و کالا نسبت به انتظارات منجر به نارضایتی مشتری می شود. درجه رضایت ، نارضایتی و ذوق زدگی افراد در هر زمان و در هر مورد متفاوت بوده و همواره به میزان فاصله سطح انتظارات و عملکرد عرضه کننده در قالب کیفیت کالا و خدمات مربوط می شود.

نباید فراموش کرد که مشتریان راضی عملا به یک رسانه بدون هزینه به منظور انجام تبلیغات برای عرضه کننده تبدیل می شوند و همین امر سبب افزایش شهرت برند شما می گردد.

دغدغه مردم هر شهر، توسعه متوازن زیرساخت های شهر و زندگی بهتر است و این توسعه از وظایف مستقیم شهرداری هاست. در دوره ای که کیفیت خدمات در افزایش رضایت شهروندی نقش بسیار کلیدی و حیاتی دارد، این سوال نزد مدیران و کارشناسان شهری به وجود می آید که برای آینده بهتر چه کارهایی باید بکنیم؟

پاسخ، یک عبارت ساده اما با اهمیت و دارای لایه های گوناگون است: مدیریت بازاریابی شهر

مدیریت واحد شهری در شهرداری با جذب سرمایه به نقطه اوج خود در اجرا می رسد و فاکتورهایی نظیر رتبه بندی عوامل، برآورد نیازهای شهروندان، دسته بندی نیازها، بهره گیری از توانمندی ها و پتانسیل های شهری، توسعه ظرفیت های درآمدی برای شهروندان، توریسم و گردشگری و. . . در این مدیریت محقق می شود و به کمک شهردار و شورای شهر می آید.

متأسفانه در ایران بسیاری از مدیران در عمده شهرداری ها، بیش از آنکه به مفهوم تخصصی بازاریابی شهری بپردازند، به ظاهر و امکانات بصری شهر می پردازند که البته در جای خود بسیار عالی است، اما پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که درآمدزایی و مولد بودن بنگاهی به اسم شهرداری در کجا محقق می شود؟ آیا به اصطلاح عموم «دست بگیر» شهرداری تنها در مالیات و عوارض برای مردم است؟

بازاریابی شهری متأثر از تلفیق تخصصی تجربه های گوناگون فروش، برندینگ، بازاریابی، تبلیغات و ارتباطات است. مهم ترین مسئله برای مخاطب، تصویر شهری نیست، بلکه ارزشی است که شهرداری به وی ارائه می کند.

به عنوان نمونه برخی شهرداری ها رویکرد فرهنگ محوری را به عنوان ارزش کلیدی در فرآیندهای خود تعریف می کنند، اما این موضوع به این معنا نیست که تمامی شهرداری ها با این رویکرد به بهترین نتایج دست پیدا می کنند و حتی ممکن است اقتصاد یک شهرداری با انتخاب رویکرد نادرست به خطر بیفتد.

شهروندان شهرهای صنعتی از شهرداری، شهر تمیز، امکانات به‌روز، حمل و نقل مطلوب، مراکز تجاری دلپسند، مراکز تفریحی و رفاهی جذاب و چشم‌ نواز می‌خواهند، در عوض شهرداری این کلان‌شهر، سهمی از بودجه ملی برای ارتقاء سطح رضایت‌مندی و پاسخ به این مطالبات ندارد. از سوی دیگر، برخی از شهروندان براین باورند که شما پولی که من برای دریافت خدمات و امکانات بهتر می‌پردازم را خرج رفاه عمومی نمی‌کنید.

با این تصویر، روشن است که باید طرحی نو درانداخت و شیوه‌ای تازه اتخاذ کرد. به نظر می‌رسد یکی از حیاتی‌ترین و فوری‌ترین کارها برای کاهش این معضل، شناسایی ظرفیت‌ها و تقویت بازاریابی در شهرداری با هدف افزایش درآمدهاست. پیشنهاد روشن، تشکیل کمیته بازاریابی و بکارگیری افراد متخصص و برخوردار از توانایی بالا در مذاکرات است.
آگاهی از چگونگی استنباط گردشگران درباره کیفیت ادراک شده، ارزش ادراک شده و درگیری ذهنی، همچنین سطح رضایت‏مندی و در نتیجه تمایلات رفتاری نسبت به بازدید از مقصد گردشگری، برای بازاریابی و مدیریت موفق مقصد(بازاریابی مکان) بسیار حیاتی است.

وقتی نگاهی به شرایط اقتصادی و رکود حاکم بر صنایع شهرهای صنعتی می اندازیم بیش از پیش به اهمیت و لزوم بازاریابی شهری در اینگونه شهرها و بازنگری جدی به شهرسازی در این شهرها پی میبریم چراکه میتواند بازویی برای جذب سرمایه،توریست… و به پیرو آن اشتغال زایی و افزایش سطح رضایت و کیفیت زندگی شهروندان را در پی داشته باشد.

 

هویت از منابع کثیری چون ملیت، قومیت، طبقه اجتماعی، جامعه و جنسیت ناشی می شود، منابعی که ممکن است در تداخل و تضاد باشند. بنابراین علی رغم این که هویت ریشه در مشابهت دارد، اما همواره به تفاوت نیز مربوط می شود.

هویت، از دیدگاهی، همراه با طبیعت و ماهیت اشیاء آشکار می شود. ماهیت، آن چه شیء بودن شیء به آن است، هنگامی که تشخیص می یابد و خود را از شیء بودنی دیگر گونه متمایز می کند، به سخن دیگر «خود بودن خود» را تعیین می کند، جایی برای هویت آماده می کند. از سوی دیگر، دیدگاه دوم، هویت به «همان بودن» بدل شد. «همان» ماهیتی است که در برابر زمان مقاومت می کند ولی «خود» در زمان شکل می یابد و بی آن که ناپدید شود.

با توجه به آن چه ذکر شد، هویت را می توان به صورت زیر تعریف کرد:
(هویت به معنای تمایز از غیر و تشابه با خودی است. هویت مجموعه ای از صفات، ارزش ها، و ویژگی هایی می باشد که مارا تعریف می کند)

تعاریفی از هویت شهری

هویت شهر حالتی از اندیشه، انسجامی از عادات و سنن و عواطف و افکار و رفتارهای سازمان یافته ساکنان شهر است که به عنوان جز لاینفک عادات زندگی شهری به فرهنگ شهری منتقل شده اند.
هویت شهر ذهنیت و استنباط ساکنان شهر از زبان خاص و محسوسات و ادراکات شهر است. معنایی است که مردم به محیط انتزاعی شهر می دهند و از آن می گیرند
.
هویت شهر مفهومی است استعاره ای برای توصیف کیستی و چیستی ذات و عرض نظام های پدیده شهر.
هویت شهر از بعد انسانی، ظرفیت های شهر برای نشان و نمایش دادن شایستگی های انسانی در محیط شهری است.
هویت شهر واقعیت جاری آن است، اما حقیقت محتوم آن نیست، پتانسیلی قابل اندازه گیری، احراز، ارزیابی و مقایسه است که هرگونه تحول مثبت در آن مستلزم اصلاح محیط اجتماعی شهر است. رشد نظام اجتماعی باعث ارتقاء محیط کالبدی شهرخواهد بود.

در نهایت می توان گفت:

• هویت شهری مقوله ای کالبدی است.

• هویت شهری ناشی از شکل کلی و فرم شهر است.

• هویت شهری چیزی جز خاطره جمعی افراد ساکن یک شهر نیست و شهر بدون خاطره فاقد هویت است.

• هویت شهری نه مقوله ای مادی یا بصری بلکه معنوی و یا احساسی است.

• آنچه هویت شهری را به وجود می آورد هماهنگی اجزا و عناصر شهری است که کلیتی هماهنگ پدید می آورد.

• هویت شهری مقوله ای زیبایی شناسانه است. شهر با هویت، شهری با مناظر و مرایای زیباست.

• هویت شهری چیزی نیست مگر فرهنگ شهری در هر مکان و زمان.

• هویت شهری چیستی شهر است.

چنین فهرستی را می توان به درازا کشید، اما باید اضافه کرد که هویت شهری هیچی از موارد به تنهایی نیست،
رویکرد به مفهوم ساخت اصلی در شهرسازی معاصربه ایجاد نظم و هماهنگی و وحدت بین محورها و عناصر تاریخی و طبیعی و کارکردهای مهم در گستره شهر و به وجود آوردن پیوندی منطقی بین آن ها اعتقاد دارد. معمولاً عناصری که در شکل گیری ساختار اصلی شهر نقش دارند در پنج دسته زیر قرار می گیرند:

۱. عناصر تاریخی و مذهبی
۲. عرصه های عمومی
۳. عوامل محیطی و طبیعی
۴. دسترسی های مهم شهری
۵.عناصر دارای عملکرد شهری و فراشهری

منبع: kargosha.com


در طول دهه های گذشته برنامه های توسعه ای مختلفی جهت پیشرفت و رشد شهرها در ابعاد گسترده توسط متخصصین و سیاست گذاران حوزه های مرتبط با مدیریت شهری در کشورهای مختلف اعمال گشته و نتیجه اجرای هدفمند و باثبات چنین برنامه هایی در ساختار و شاکله شهرهای مدرن و توانمند امروزی در سطح جهان قابل مشاهده است.

یکی از مهم ترین استراتژی ها در روند سیاست گذاری های برنامه ریزی شهری مفهوم نوین برندینگ شهری است که به عنوان برنامه ای مکمل در کنار مفاهیم و برنامه های مدیریت و توسعه شهری در راستای ساخت، ارائه و معرفی تصویر و برند شهر به گروه های مخاطبان نقشی اثرگذار را در دهه های اخیر در رشد شهرها داشته است. شهرهای پیشرو در جهان که به نماد اصلی کشور خودشان بدل گشته اند شهرهایی هستند که علاوه بر برنامه های عمرانی و اجرایی در روند توسعه شهری استراتژی برندینگ شهری را بعنوان راهبردی مکمل اجرا کرده اند.

بسیاری از شهرها با اجرای برنامه های برندینگ شهری همگام با سایر برنامه های توسعه شهری توانسته اند با تجمیع متخصصان و ذینفعان مجموعه های مختلف بخش خصوصی و دولتی در برنامه های میان مدت و بلند مدت هویت شهر خود را بازسازی و در جذب سرمایه گذاران اقتصادی و توسعه گردشگری موفقیت های چشمگیری کسب نمایند.

شهرهایی که ظرفیت ها و پتانسیل های خود را با برنامه ریزی بلند مدت و پایدار به مزیت و هویتی رقابتی برای خود در عرصه ملی و همچنین کشور در عرصه بین المللی تبدیل کردند تا بیش از پیش فرصت ها و امکانات جذب منابع و سرمایه را بوجود آورند اما مهم ترین اصل در دست یابی به این اهداف و شکل گیری این شهرها در دنیای امروز مطالعات و برنامه ریزی بلند مدت و همچنین همگرایی مدریتی در تمامی سطوح بخش خصوصی و دولتی بوده است که با تبیین برنامه ای مشخص نقش تمامی ذی نفعان را به صورت شفاف تعیین کرده و در چارچوب زمانی اختصاصی به اجرا در آورده است.

 

نگاهی بر هویت شهری:

هویت از مفاهیم پیچیده و عمیق است و مفهومی سهل و ممتنع دارد از این رو که هر فردی با شنیدن این واژه، به مراجع، مثال ها و تجربیاتی درون ذهن خود رجوع می کند که وی را قادر به درک آن می نماید اما در مقابل چون و چرایی و توضیح این ادراک با دشواری مواجه می شود.
هویت شهر حالتی از اندیشه، انسجامی از عادات و سنن و عواطف و افکار و رفتارهای سازمان یافته ساکنان شهر است که به عنوان جز لاینفک عادات زندگی شهری به فرهنگ شهری منتقل شده اند.
هویت شهر ذهنیت و استنباط ساکنان شهر از زبان خاص و محسوسات و ادراکات شهر است. معنایی است که مردم به محیط انتزاعی شهر می دهند و از آن می گیرند.
هویت شهر مفهومی است استعاره ای برای توصیف کیستی و چیستی ذات و عرض نظام های پدیده شهر.
هویت شهری انعکاسی از سنن مردم محلی، فرهنگ و آرمان آنها و نشان‌دهندۀ نیازها، موفقیت‌ها، شکست‌ها و آیندۀ آن مردم و درکی از شهر است که به واسطه حس ایجاد می‌شود.
هویت در شهر به واسطه ایجاد و تداعی خاطرات عمومی در شهروندان، تعلق خاطر و وابستگی را نزد آنان فراهم کرده، پس هر چند که هویت شهر خود معلول فرهنگ شهروندان آن است، ولی در فراگردی مستمر، فرایند شهروندسازی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث تدوین معیارهای مرتبط با مشارکت و قضاوت نزد ناظران و ساکنان خواهد شد.
پس بطور کلی هویت شهر از تاریخ و گذشته شهر، فرهنگها و خرده فرهنگها، آداب و رسوم، مفاخر ، عوامل محیطی و طبیعی آن منطقه الهام میگیرد.

المان های شهری

المان های شهری به عنوان عنصر شاخص از شهر ابزاری ارزشمند برای معرفی هویت شهر می باشند. المان ها می توانند آینه ای تمام نما، از هویت و فرهنگ شهر باشند. در مباحث شهری، المان ها عناصری مهم ازلحاظ معماری و طراحی هستند که در داخل شهر و در حیطه یک تجربه قراردادی مابین شهروندان، معناگذاری می شوند، و ازآنجاکه بیانگر هویت شهر، کشور و حتی مذهب در یک ساختار نمایان هستند و در خوانش شهروندان از شهر و محیط زیستی شان تاثیر مستقیم بر جای می گذارند، این المانها در راستای سبک‌ها، روش‌ها و اعتقادات یک اجتماع شکل می‌گیرند و می توانند به معرفی یک منطقه‌ی خاص به لحاظ تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی و… بپردازند که در برقراری ارتباط مؤثر شهروندان و کسانی که به محل رفت و آمد دارند نقش مهمی دارند. هدف دیگر المان‌ها، ارتقای کیفیت و ایجاد سرزندگی فضاهای شهری و زیبایی و شادابی است.

فضاهای شهری باترکیبی مناسب و زیبا از المان ها و نشانه های شهری شاخص که در راستای بستر طبیعی و فرهنگی – اجتماعی شهر عمل مینمایند ؛ میتوانند بازگوکننده مکانی سرزنده و خوانا و معنی دار برای ساکنین شهر و دیگران باشند.

المان های شهری با الهام از ارزشهای فرهنگی – تاریخی ، مکان یابی مناشسب و مقیاس مناسب و با انتقال معانی و مفاهیم انتزاعی میتوانند به نماد و سمبل شهر تبدیل شوند.

نمادهای مطلوب علاوه بر بومی کردن فضای شهرها ، تقویت احساس ، تعلق خاطر به محل سکونت و ترغیب شهروندان به مشارکت در اداره امور شهرشان کمک شایانی هم به شناساندن در سطح ملی و بین المللی نموده و به توسعه شهر کمک میکند.

المانها علاوه بر جنبه نمایشی و زیبایی میبایست حاوی پیام های( فرهنگی، آموزشی…) باشند، درواقع یکی از مهمترین وظایف المانها جنبه آگاهی دهندگی و آموزشی آنهاست از این رو میبایست به گونه ای طراحی شوند که مخاطبین آن (شهروندان شهر و بازدیدکنندگان شهر) بتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار نمایند و در اذهان ماندگار شود.

پس به طور کلی کارکرد های المان های شهری را به صورت ذیل میتوان بیان کرد:

• کمک به ارتقای کیفیت بصری
• تقویت دهنده ی مکان و زمان ارتباطات اجتماعی و کلامی میان انسان
• تداعی کننده اصول و عرف جامعه
• بازگوکننده جنبه های تاریخی یا فرهنگی و اجتماعی یک منطقه یا شهر
• کمک به تنوع و غنای شهری
• ارتقای سطح دلبستگی و افراد به فضاها و محیط های شهری
• ایجاد حس جهت یابی و موقعیت یابی
• ایجاد سرزندگی و نشاط در قرارگاه های رفتاری و جذب مردم به آنجا
• متمایز ساختن شهرها از یکدیگر
• کمک به جذب گردشگران و افزایش درآمد حاصل از آن

منابع
1. ۱. موثقی .رامین ،ایرملو. سحر،”عناصر هویت فرهنگی در شهر”،اولین همایش ملی شهر برتر، طرح برتر
2. ۲. “ارزیابی زیبایی و هویت مکان”،نشریه هویت شهر،شماره ۳
3. ۳. لینچ . کوین،”سیمای شهر” ترجمه منوچهر مزینی

جایگاه خلاقیت در مدیریت شهر چیست؟ خلاقیت در شهر تاثیری بر شادابی شهروندان و برند شهر دارد؟

گسترش شهرها و شهرنشینی، منجر به افزایش تراکم جمعیت شهرها و ساختمان سازی های یکنواخت گردیده است، در کنار توسعه شهری که غالبا تک بعدی و صرفا از لحاظ ساختمان سازی های انبوه صورت گرفته، متاسفانه توجه چندانی به نیازهای اجتماعی، روحی و روانی ساکنین شهرها نشده است.
میدانیم انسان موجودی اجتماعی است و نیازمند برقراری ارتباط با همنوع خود میباشد، این مهم در کلانشهرها و شهرهای صنعتی خشک و بی روح از اهمیت دوچندانی برخوردار است.
از طرفی امروزه رقابت مابین شهرهای مختلف جهت جذب سرمایه های اقتصادی، گردشگر و… به شیوه های سنتی پاسخگو نبوده و نیازمند نگرشی جدید در مدیریت شهری میباشذ.
از این رو واژه شهر خلاق و خلاقیت شهری شکل گرفت؛ شهر خلاق به عنوان مکانی که محیط خلاق را ارتقا می‌دهد و اقتصاد محلی را تحریک می‌کند؛ همچنین به عنوان یک دستورکار برای سیاست‌های هنری و فرهنگی حکومت محلی مطرح شده است.
فارغ از تعاریف و تاریخچه شهر خلاق، بصورت خلاصه میتوان گقت در شهری خلاق سعی بر ارائه محیطی زنده و پویا جهت تعاملات شهروندان آن شهر دارد و از جنبه دیگر با بهرگیری از خلاقیت های فن آورانه بستری را برای تولد صنایع خلاق و پیرو آن جذب سرمایه های اقتصادی دارد.

شهر خلاق از جنبه اجتماعی:

فضاهای عمومی در اختیار شهرداری مثل فضای سبز،پارکها، میادین، معابر، محورهای طبیعی کنار رودخانه ها و … ظرفیت زیادی برای بروز خلاقیت افراد دارد که میتوان با بکارگیری خلاقیت افراد در طراحی فضا ها و ارائه نوآوری محیط شهر را تبدیل به محیطی پویا، زنده و شاداب جهت تعاملات اجتماعی نمود.

شهر خلاق از جنبه فن آوری:

ویژگی این گونه شهرها توسعه صنایع خلاق بر پایه خلاقیت های فن آورانه میباشد، از دید نگارنده یکی از راهکارهای برون رفت از گره های اقتصادی شهرهای صنعتی توجه به صنایع خلاق و ایجاد مزیت رقابتی شهری بر اساس آنها میباشد.
جنبه دیگری که از شهر خلاق میتوان اشاره کرد ظهور گردشگری خلاق محور میباشد.
نهایتا یکی از مهمترین دستاوردهای رویکرد شهر خلاق ظهور اقتصاد خلاق و ایجاد درآمدهای پایدار برای شهرها میباشد.