رضایت مشتری برای سازمان‌ها امر مهمی تلقی می‌گردد و آن ها مبنی بر اینکه چند درصد از مشتریان‌شان را بتوانند حفظ کنند، برنده یا بازنده‌اند و موفقیت حفظ مشتری بستگی به رضایت مشتری دارد که می تواند کمک بزرگی برای اندازه‌گیری کیفیت محصول و خدمات باشد. یک مشتری راضی، تمایل دارد خدمات یا محصولی که او خریده را به دیگران توصیه کند و احتمال بیشتری دارد که محصول یا سرویس مشابه را مجدداً خریداری کند. بنابراین رضایت مشتری اهمیت خیلی زیادی برای تمام شرکت‌های تجاری دارد زیرا که بر تکرار خرید و تبلیغات دهان به دهان تاثیرگذار می‌باشد.

مشتریانی که برای خرید یک محصول و یا دریافت یک خدمت به شما مراجعه می کنند، در صورتی که از کیفیت آن محصول و یا خدمت دریافتی راضی باشند و انتظارات آن ها را برآورده سازد، رضایتمندی آنان را در پی خواهد داشت. مشتریان راضی، به مشتریان وفادار تبدیل می شوند و احتمال مراجعه مجدد آن ها برای دریافت خدمات مشابه و یا خرید محصولات دیگر افزایش می یابد که همین امر، موجب سودمندی برای صاحبین کسب و کار و یا ارائه کننده خدمات می گردد. با بالا رفتن تعداد مراجعات، برند شما در ذهن مشتری متمایز می گردد و همچنین موجب تبلیغات مثبت و گسترده دهان به دهان می شود.

بسیاری از افراد تمایل دارند قبل از خرید یک کالا راجع به کیفیت و سایر ویژگی های آن با اشخاصی که قبلا آن محصول را خریداری نموده اند، مشورت کنند و زمانی که بازخوردهای مثبت دریافت می کنند انگیزه آنها برای خرید افزایش می یابد و با اطمینان بیشتری به سمت خرید محصول می روند و به همین ترتیب، تعداد سفیران برند شما روز به روز بالا می رود.

همانگونه که می دانیم، رضایت احساس مثبتی است که در فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمت ایجاد می شود؛ احساس موردنظر از تقابل انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود می آید. اگر کالا و خدمت دریافت شده از جانب مشتری هم سطح انتظارات ارزیابی شود، در او احساس رضایت ایجاد می شود، در صورتی که سطح خدمت و کالا بالاتر از سطح انتظارات مشتری باشد موجب ذوق زدگی و سطح پایین تر خدمت و کالا نسبت به انتظارات منجر به نارضایتی مشتری می شود. درجه رضایت ، نارضایتی و ذوق زدگی افراد در هر زمان و در هر مورد متفاوت بوده و همواره به میزان فاصله سطح انتظارات و عملکرد عرضه کننده در قالب کیفیت کالا و خدمات مربوط می شود.

نباید فراموش کرد که مشتریان راضی عملا به یک رسانه بدون هزینه به منظور انجام تبلیغات برای عرضه کننده تبدیل می شوند و همین امر سبب افزایش شهرت برند شما می گردد.

دغدغه مردم هر شهر، توسعه متوازن زیرساخت های شهر و زندگی بهتر است و این توسعه از وظایف مستقیم شهرداری هاست. در دوره ای که کیفیت خدمات در افزایش رضایت شهروندی نقش بسیار کلیدی و حیاتی دارد، این سوال نزد مدیران و کارشناسان شهری به وجود می آید که برای آینده بهتر چه کارهایی باید بکنیم؟

پاسخ، یک عبارت ساده اما با اهمیت و دارای لایه های گوناگون است: مدیریت بازاریابی شهر

مدیریت واحد شهری در شهرداری با جذب سرمایه به نقطه اوج خود در اجرا می رسد و فاکتورهایی نظیر رتبه بندی عوامل، برآورد نیازهای شهروندان، دسته بندی نیازها، بهره گیری از توانمندی ها و پتانسیل های شهری، توسعه ظرفیت های درآمدی برای شهروندان، توریسم و گردشگری و. . . در این مدیریت محقق می شود و به کمک شهردار و شورای شهر می آید.

متأسفانه در ایران بسیاری از مدیران در عمده شهرداری ها، بیش از آنکه به مفهوم تخصصی بازاریابی شهری بپردازند، به ظاهر و امکانات بصری شهر می پردازند که البته در جای خود بسیار عالی است، اما پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که درآمدزایی و مولد بودن بنگاهی به اسم شهرداری در کجا محقق می شود؟ آیا به اصطلاح عموم «دست بگیر» شهرداری تنها در مالیات و عوارض برای مردم است؟

بازاریابی شهری متأثر از تلفیق تخصصی تجربه های گوناگون فروش، برندینگ، بازاریابی، تبلیغات و ارتباطات است. مهم ترین مسئله برای مخاطب، تصویر شهری نیست، بلکه ارزشی است که شهرداری به وی ارائه می کند.

به عنوان نمونه برخی شهرداری ها رویکرد فرهنگ محوری را به عنوان ارزش کلیدی در فرآیندهای خود تعریف می کنند، اما این موضوع به این معنا نیست که تمامی شهرداری ها با این رویکرد به بهترین نتایج دست پیدا می کنند و حتی ممکن است اقتصاد یک شهرداری با انتخاب رویکرد نادرست به خطر بیفتد.

شهروندان شهرهای صنعتی از شهرداری، شهر تمیز، امکانات به‌روز، حمل و نقل مطلوب، مراکز تجاری دلپسند، مراکز تفریحی و رفاهی جذاب و چشم‌ نواز می‌خواهند، در عوض شهرداری این کلان‌شهر، سهمی از بودجه ملی برای ارتقاء سطح رضایت‌مندی و پاسخ به این مطالبات ندارد. از سوی دیگر، برخی از شهروندان براین باورند که شما پولی که من برای دریافت خدمات و امکانات بهتر می‌پردازم را خرج رفاه عمومی نمی‌کنید.

با این تصویر، روشن است که باید طرحی نو درانداخت و شیوه‌ای تازه اتخاذ کرد. به نظر می‌رسد یکی از حیاتی‌ترین و فوری‌ترین کارها برای کاهش این معضل، شناسایی ظرفیت‌ها و تقویت بازاریابی در شهرداری با هدف افزایش درآمدهاست. پیشنهاد روشن، تشکیل کمیته بازاریابی و بکارگیری افراد متخصص و برخوردار از توانایی بالا در مذاکرات است.
آگاهی از چگونگی استنباط گردشگران درباره کیفیت ادراک شده، ارزش ادراک شده و درگیری ذهنی، همچنین سطح رضایت‏مندی و در نتیجه تمایلات رفتاری نسبت به بازدید از مقصد گردشگری، برای بازاریابی و مدیریت موفق مقصد(بازاریابی مکان) بسیار حیاتی است.

وقتی نگاهی به شرایط اقتصادی و رکود حاکم بر صنایع شهرهای صنعتی می اندازیم بیش از پیش به اهمیت و لزوم بازاریابی شهری در اینگونه شهرها و بازنگری جدی به شهرسازی در این شهرها پی میبریم چراکه میتواند بازویی برای جذب سرمایه،توریست… و به پیرو آن اشتغال زایی و افزایش سطح رضایت و کیفیت زندگی شهروندان را در پی داشته باشد.