مدیریت کسب‌وکار در شرایط بحرانی

مدیریت کسب‌وکار در شرایط بحرانی


مقدمه: ایرانِ امروز، تصمیمِ فردا

مدیریت بحران در کسب و کار و استراتژی بقا | در روزهایی که اخبار نوسانات سیاسی و تهدیدهای منطقه‌ای مثل درگیری نظامی ایران و اسرائیل، سایه‌ای از ابهام بر سر کسب‌وکارها انداخته، سؤال اصلی این است:
«کسب‌وکارها چگونه می‌توانند زنده بمانند، تصمیم بگیرند و حتی رشد کنند؟»

به عنوان مشاور و مدرس بازاریابی B2B که با شرکت‌های مختلف تولیدی، صنعتی و خدماتی در ارتباطم، تجربه کرده‌ام که بسیاری از مدیران، بحران را یا انکار می‌کنند یا فقط در لحظه به آن واکنش نشان می‌دهند — اما آن را مدیریت نمی‌کنند.

در این مقاله، مدلی کاربردی و قابل اجرا برای عبور از بحران و تصمیم‌گیری در شرایط ابهام ارائه می‌کنم: مدل 3L
این مدل برای مدیریت بحران کسب و کار و استراتژی بقا کاملا کاربردی می باشد


تفاوت بحران با شرایط سخت اقتصادی چیست؟

«سختی» بخشی از ذات بازار است؛ اما بحران یعنی اختلالی شدید، سریع و غیرقابل پیش‌بینی که ساختار تصمیم‌گیری و جریان نقدینگی را تهدید می‌کند. نمونه‌هایی از بحران:

  • شوک ارزی یا تحریم ناگهانی
  • حمله نظامی یا تهدید امنیتی
  • قطع زنجیره تأمین یا تعطیلی گسترده

در چنین شرایطی، کسب‌وکارها به چیزی بیشتر از کنترل هزینه نیاز دارند: یک نقشه راه برای بقا و بازسازی.


چرا بیشتر شرکت‌ها برنامه مدیریت بحران ندارند؟

  1. خوش‌خیالی سیستماتیک: تصور اینکه «برای ما اتفاق نمی‌افتد»
  2. وابستگی به روتین: تصمیم‌گیری صرفاً بر اساس داده‌های گذشته
  3. فقدان ابزار تصمیم‌سازی: نبود چارچوب مشخص برای تحلیل موقعیت و اولویت‌بندی

3L MODEL مشاور برند و تبلیغات، بیزینس کوچ، مشاور بازاریابی

مدیریت بحران در کسب و کار


معرفی مدل 3
L: نگاه، گوش، اقدام

مدل 3L که در جلسات مشاوره خودم توسعه دادم، ترکیبی‌ست از اصول تصمیم‌گیری در شرایط پیچیده (OODA Loop, Crisis Response Matrix, McKinsey 7S) با تجربه مستقیم از بازار ایران. این مدل شامل سه گام است:

  1. Look – دوباره ببین
  • تحلیل SWOT به‌روزشده (نه مربوط به ۶ ماه قبل)
  • شناسایی نقاط خطر در زنجیره تأمین، فروش و مالی
  • دسته‌بندی مشتریان بر اساس اعتبار، وفاداری و احتمال خرید در بحران
  1. Listen – با دقت بشنو
  • تماس مستقیم با مشتریان کلیدی برای فهم نیازهای فوری
  • شنیدن دغدغه پرسنل خط مقدم
  • تحلیل داده‌های فروش و رفتارهای جدید بازار
  1. Lead – تصمیم بگیر و پیشرو باش
  • تعریف سناریوهای «اگر… آنگاه…»
  • تمرکز منابع بر محصولات، مشتریان یا کانال‌های سودآور
  • توسعه پلن‌های کوتاه‌مدت2تا ۶ ماهه

بعد از بحران چه کنیم؟

بحران‌ها همیشه پایان دارند، اما کسب‌وکارهایی موفق هستند که از قبل به «فاز بازسازی» فکر کرده‌اند. اینجاست که مفهوم «Business Disaster Recovery» و «Post-Crisis Strategy» وارد می‌شود:

  • بازطراحی تجربه مشتری
  • تعریف مجدد ارزش برند
  • یادگیری سازمانی از بحران

    نتیجه‌گیری و پیشنهاد اجرایی

    مدیریت بحران در کسب‌وکار بدون ابزار و چارچوب، باعث تصمیم‌های هیجانی و آسیب بلندمدت خواهد شد.

    در شرایط بحرانی، مدیران به نقشه نیاز دارند، نه فقط تجربه. مدل 3L نقشه‌ای ساده اما دقیق برای عبور از بحران است — با سه سؤال محوری:

    • چه چیزی تغییر کرده؟ (Look)
    • چه چیزهایی نادیده گرفته شده؟ (Listen)
    • حالا بهترین اقدام چیست؟ (Lead)همین حالا از این مدل در جلسه تصمیم‌گیری بعدی خود استفاده کنید.برای دریافت فایل چک‌لیست‌ها یا رزرو جلسه مشاوره اختصاصی، به صفحه تماس با من  مراجعه کنید.

📚 منابع مفهومی که مدل 3L از آن الهام گرفته:

1. Crisis Leadership Models

  • از جمله مدل‌های معروف «Sense – Decide – Act» یا «Recognize – Analyze – Act» که در مدیریت بحران‌های نظامی، پزشکی و کسب‌وکار استفاده می‌شود.

  • همچنین مدل معروف «OODA Loop» (Observe–Orient–Decide–Act) که در فضای تصمیم‌گیری چابک نظامی و مدیریتی کاربرد دارد.

→ مدل 3L نیز مانند آن‌ها با شناخت واقعیت (Look)، درک سیگنال‌ها (Listen)، و اقدام سریع (Lead) پیش می‌رود، اما زبان و ساختار آن برای مدیر ایرانی قابل درک‌تر و اجرایی‌تر شده است.

Karl Weick – Sensemaking
مقاله پایه: “Sensemaking in Organizations”

Erika Hayes James – HBR


2. Design Thinking / Human-Centered Strategy

  • مراحل اولیه مدل‌های تفکر طراحی (Empathize – Define – Ideate) نیز بر گوش دادن عمیق به بازار و مشتریان (Listen) و تحلیل واقعیت‌های میدان تأکید دارند.

  • این مدل‌ها، منبع الهام بخش مرحله دوم مدل 3L هستند.


3. Adaptive Leadership – Ron Heifetz

  • مفهومی از دانشگاه هاروارد که تأکید دارد رهبری در بحران نیازمند «شنیدن، تطبیق، و تصمیم‌های سخت در زمان نامطمئن» است.

  • مرحله Lead در مدل 3L، تحت تأثیر همین رویکرد است که به رهبری موقعیتی و تصمیم‌سازی سریع توجه دارد.


4. McKinsey Crisis Response Models

  • مک‌کینزی در مواجهه با بحران کووید-۱۹ مدلی تحت عنوان Resolve – Resilience – Return – Reimagine – Reform ارائه داد.

  • ما در مدل 3L فقط به سه گام کلیدی برای شرایط بحرانی و مدیریت بحران در کسب و کار توجه کرده‌ایم که چابک‌تر و کاربردی‌تر در سطح SMEها و مدیران ایرانی باشد.

    📌 خلاصه:

    مدل 3L (Look – Listen – Lead) ابداعی، ساده‌سازی‌شده و بومی‌سازی‌شده برای شرایط خاص کسب‌وکار در ایران است. پشتوانه‌ی آن برگرفته از:

    • اصول رهبری بحران جهانی

    • تفکر طراحی

    • رهبری تطبیقی

    • و مدل‌های چابک واکنش به بحران می‌باشد.

📌 ویژگی بومی:
در ایران، اقدام بدون حمایت تیم، بسیار شکننده است. در اینجا Lead یعنی: هم عمل کن و هم تیم را همراه نگه دار.

نگاهی به بازاریابی داخلی؛ حلقه گمشده بسیاری از کسب‌وکارها

در دنیایی که رقابت نفس‌گیرتر از همیشه شده، بسیاری از مدیران و صاحبان کسب‌وکار هنوز به دنبال پاسخ این سؤال هستند:
«چرا با وجود تبلیغات، تخفیف‌ها، و حتی جذب مشتریان جدید، باز هم نارضایتی وجود دارد؟»

پاسخ، درون سازمان شماست.
در دل جلسات روزانه، رفتار کارکنان، و نحوه برخورد مدیر با تیم. اینجاست که مفهومی به نام بازاریابی داخلی (Internal Marketing) وارد میدان می‌شود؛ مفهومی که شاید کمتر درباره‌اش شنیده‌اید، اما اثرش در رضایت مشتری، وفاداری برند و حتی سودآوری کسب‌وکار، بسیار پررنگ‌تر از آن چیزی‌ست که تصور می‌کنید.

در این مقاله، به‌جای پرداختن به تبلیغات بیرونی، سراغ دل سازمان می‌رویم. ابتدا بازاریابی داخلی را معرفی می‌کنیم، سپس تأثیر آن بر تجربه مشتری، خدمات، و افزایش بهره‌وری را بررسی کرده و در پایان، به ارتباط آن با بازاریابی یکپارچه می‌پردازیم.


بازاریابی داخلی چیست؟

 آموزش بازاریابی داخلی در سازمان برای بهبود رضایت مشتری

کارکنان شما، اولین مشتریان برندتان هستند

«بازاریابی داخلی یعنی اینکه با کارکنانت همان‌گونه رفتار کنی که انتظار داری آن‌ها با مشتریانت رفتار کنند.»
این جمله‌ی معروف از Heskett، یکی از پایه‌گذاران مدل زنجیره ارزش خدمات، به‌خوبی ماهیت بازاریابی داخلی را توضیح می‌دهد.

بازاریابی داخلی (Internal Marketing) رویکردی‌ست که می‌گوید برای موفقیت در بازار بیرونی، باید ابتدا بازار درونی (یعنی کارکنان) را به‌درستی مدیریت کرد. در این دیدگاه، کارکنان فقط منابع اجرایی نیستند؛ بلکه سفیران برند، مروجین ارزش‌ها و عاملان اصلی تجربه مشتری هستند.

مطابق با دیدگاه Berry (1981)، اولین کسی که باید نسبت به برند، ارزش‌ها و استراتژی‌های بازاریابی متقاعد شود، کارمند شماست. اگر کارکنان درک روشنی از وعده‌های برند نداشته باشند یا انگیزه‌ای برای ارائه خدمات عالی نداشته باشند، حتی بهترین کمپین‌های تبلیغاتی نیز بی‌اثر می‌مانند.

بنابراین، بازاریابی داخلی به مجموعه اقداماتی گفته می‌شود که با هدف افزایش تعهد، انگیزه، رضایت و هم‌راستایی کارکنان با استراتژی برند انجام می‌شود.


چرا بازاریابی داخلی از تبلیغات بیرونی مهم‌تر است؟

بسیاری از کسب‌وکارها برای بازاریابی هزینه‌های کلان صرف می‌کنند، اما از درون سازمان دچار فرسایش هستند. چرا؟ چون انرژی سازمان صرف “ظاهر” می‌شود، نه “ریشه”.

واقعیت این است که:

  • مشتریان، آنچه را کارکنان شما اجرا می‌کنند تجربه می‌کنند، نه آنچه در بیلبوردها می‌نویسید.

  • حتی با بهترین استراتژی بازاریابی، اگر کارمند شما بی‌انگیزه، گیج یا بی‌ارتباط با برند باشد، تجربه مشتری خراب می‌شود.

مثالی ساده:
تصور کنید یک کلینیک زیبایی شعار می‌دهد: «ما با دقت و احترام از زیبایی شما مراقبت می‌کنیم.»
اما منشی با بی‌حوصلگی تلفن را جواب می‌دهد، مشاور پوست تأخیر دارد، و در اتاق انتظار صدای درگیری شنیده می‌شود. در این صورت، آیا آن شعار ارزشی دارد؟ قطعاً نه.

در مقابل، برندهایی مانند Zappos یا Southwest Airlines به دلیل سرمایه‌گذاری بر کارکنان، از درون رشد کرده و به مرور اعتماد بیرونی را نیز جلب کرده‌اند.

در بازاریابی داخلی، هم‌راستایی درون و بیرون برند اتفاق می‌افتد. این هماهنگی، رمز پایداری در بازارهای رقابتی است.


بازاریابی داخلی و اثر آن بر کیفیت خدمات و تجربه مشتری

خدمات خوب، نتیجه آموزش نیست، نتیجه «انگیزه» است.
اگر کارکنان احساس کنند بخشی از برند هستند، مسئولیت‌پذیرتر می‌شوند، دلسوزانه‌تر رفتار می‌کنند و حتی فراتر از وظیفه عمل می‌کنند.

در اینجا برخی از اثرات کلیدی بازاریابی داخلی بر خدمات را مرور می‌کنیم:

۱. افزایش کیفیت ارتباط با مشتری

کارمندی که ارزش برند را درک کرده، می‌داند چگونه با مشتری همدلانه ارتباط برقرار کند. این مهارت، از طریق آموزش منسجم، فرهنگ‌سازی و الگوهای رفتاری در سازمان نهادینه می‌شود.

۲. کاهش نارضایتی‌ها و اشتباهات خدماتی

وقتی کارکنان خود را بخشی از سیستم بدانند، کمتر اشتباه می‌کنند و در صورت بروز خطا، سریع‌تر آن را جبران می‌کنند. این رفتار دقیقاً همان چیزی‌ست که مشتریان را وفادار می‌کند.

۳. ایجاد تجربه‌ای منسجم در تمام نقاط تماس

از فروشنده تا پشتیبانی و حتی نیروهای خدماتی، همگی نماینده یک برند یکسان هستند. بازاریابی داخلی کمک می‌کند این هماهنگی در «لحن گفتار»، «ظاهر» و «رویکرد» حفظ شود.

مثال کاربردی:

یک مرکز خدمات زیبایی که از مشاوره بازاریابی استفاده کرده، با اجرای برنامه‌های بازاریابی داخلی مانند کارگاه‌های برندینگ داخلی، پاداش‌های عملکردی، و مشارکت کارکنان در تصمیم‌سازی، توانست در کمتر از شش ماه میزان بازخورد مثبت مشتریانش را ۳۸٪ افزایش دهد.

ALT: internal marketing چگونه خدمات برند را بهبود می‌دهد؟


بازاریابی داخلی و بازاریابی یکپارچه؛ دو روی یک سکه

بازاریابی یکپارچه (Integrated Marketing) یعنی تمام اجزای سازمان، پیام یکسانی به مخاطب منتقل کنند.
اما این یکپارچگی از بیرون آغاز نمی‌شود؛ از درون سازمان شروع می‌شود.

اگر بخش فروش با تیم خدمات مشتری همسو نباشد، یا بازاریاب چیزی وعده دهد که تولید نتواند تحویل دهد، برند دچار تناقض می‌شود. و این تناقض، بزرگ‌ترین دشمن اعتماد مشتری است.

بازاریابی داخلی تضمین می‌کند که همه‌ی اجزای درونی سازمان، هم‌صدا، هم‌راستا و هم‌پیام هستند. این هماهنگی، سنگ‌بنای بازاریابی یکپارچه است.


جمع‌بندی؛ از درون بساز تا در بیرون بدرخشی

بازاریابی داخلی، فقط یک استراتژی نیست؛ یک نگرش است. نگرشی که سازمان را از درون تقویت می‌کند، تا در بیرون بدرخشد.
اگر می‌خواهید تجربه مشتریان را متحول کنید، باید اول تجربه کارکنان را دگرگون کنید.

🔸 در مقاله بعدی، به سراغ «مدل اجرای بازاریابی داخلی در سازمان‌ها» می‌رویم و گام‌های عملی آن را بررسی می‌کنیم.

مشاوره بازاریابی و فروش

اگر مدیر کسب‌وکار یا رهبر سازمانی هستید و می‌خواهید فرهنگ برند را از درون سازمان شکل دهید،
🔹 مشاوره تخصصی بازاریابی داخلی را با تیم ما تجربه کنید.
ما در کنارتان هستیم تا برند شما، از دل کارکنان بدرخشد.

جهت مطالعه بیشتر:

بیزینس کوچ: سرمایه‌گذاری با بازدهی بالا (قسمت دوم)

سوالات متداول درباره بیزینس کوچ

استخدام یک بیزینس کوچ ممکن است در ابتدا برای بسیاری از مدیران و کارآفرینان چالش‌برانگیز باشد، به‌خصوص اگر دقیقاً ندانند چه انتظاری از او دارند. در این مقاله، به پرتکرارترین سوالات درباره کوچ‌های کسب‌وکار و پاسخ‌های آنها می‌پردازیم.


بیزینس کوچ برای چه کسانی مناسب است؟

برنامه‌های کوچینگ کسب‌وکار برای همه افرادی که به رشد شخصی و سازمانی خود اهمیت می‌دهند، مناسب است.

  • مدیران اجرایی، کارآفرینان و صاحبان مشاغل کوچک از جمله افرادی هستند که بیشترین بهره را از بیزینس کوچ می‌برند.
  • کارمندان در سطوح مختلف سازمانی نیز می‌توانند با حمایت کارفرمای خود از این خدمات استفاده کنند. برخی شرکت‌ها حتی مربیان داخلی یا کمک‌هزینه‌هایی برای توسعه کارکنان فراهم می‌کنند که به رشد رهبران آینده سازمان کمک می‌کند.

نمونه‌هایی از رهبران موفقی که از بیزینس کوچ استفاده کرده‌اند:

  • استیو جابز (اپل)
  • بیل گیتس (مایکروسافت)
  • جک کنفیلد (نویسنده)
  • آلن مولالی (مدیرعامل سابق فورد)
  • آیچا ایوانز (مدیر ارشد سابق اینتل)

چگونه یک بیزینس کوچ معتبر را پیدا کنیم؟

با توجه به رشد سریع صنعت کوچینگ، انتخاب یک بیزینس کوچ معتبر ممکن است چالش‌برانگیز باشد. برای انتخاب بهتر:

  1. اهداف خود را با تجربه کوچ هماهنگ کنید.
    اطمینان حاصل کنید که کوچ موردنظر تجربه عملی در دستیابی به اهداف مشابه شما را داشته باشد.
  2. صلاحیت‌ها و گواهینامه‌ها را بررسی کنید.
    گواهینامه‌هایی مانند ICF (فدراسیون بین‌المللی کوچینگ) نشان‌دهنده حرفه‌ای بودن کوچ است.
  3. تحقیق و بررسی کنید.
    نظرات، توصیفات و مطالعات موردی مرتبط با کوچ موردنظر را بررسی کنید. همچنین فعالیت او در شبکه‌های اجتماعی و بازخورد مشتریان قبلی می‌تواند به تصمیم‌گیری کمک کند.

بازگشت سرمایه در کوچینگ کسب‌وکار چقدر است؟

پیش از سرمایه‌گذاری در کوچینگ، مدیران اغلب می‌خواهند از بازده این سرمایه‌گذاری اطمینان حاصل کنند. برخی آمارها:

  • گزارش MetrixGlobal LLC نشان می‌دهد که به‌ازای هر ۱ دلار سرمایه‌گذاری در کوچینگ، ۷.۹ دلار بازده به دست می‌آید.
  • مطالعه‌ای توسط ICF نشان داد که ۱۹ درصد از مشتریان کوچینگ بازدهی حداقل ۵۰۰۰ درصدی گزارش کردند.
  • انجمن مدیریت پرسنل دریافت که مدیرانی که از کوچینگ استفاده می‌کنند، بهره‌وری خود را ۸۶ درصد افزایش می‌دهند (در مقایسه با ۲۲ درصد با آموزش تنها).

چگونه برای همکاری با بیزینس کوچ آماده شویم؟

برای داشتن یک تجربه موثر در کوچینگ:

  • با کوچ تماس بگیرید: جلسه‌ای مقدماتی ترتیب دهید تا میزان هم‌افزایی بین خود و کوچ را بسنجید.
  • اهداف مشخصی تعیین کنید: سه تا پنج هدف اصلی برای کسب‌وکار و خودتان مشخص کنید.
  • طرح کسب‌وکار ارائه دهید: اگر هنوز طرح کسب‌وکار ندارید، یک پیش‌نویس آماده کنید. کوچ شما در طول زمان به بهبود آن کمک خواهد کرد.
  • آماده سرمایه‌گذاری روی خود باشید: کوچ‌های حرفه‌ای به ندرت قیمت‌های بسته‌ای ارائه می‌دهند. همکاری با آنها نیازمند تعهد جدی به رشد شخصی و سازمانی است.

جمع‌بندی

یک بیزینس کوچ می‌تواند همراه شما در مسیر دستیابی به اهداف بزرگ باشد. با انتخاب فردی با تجربه، بررسی دقیق صلاحیت‌ها و تعیین اهداف مشخص، می‌توانید از مزایای قابل توجه این سرمایه‌گذاری بهره‌مند شوید.

منبع:
leaders.com/articles/innovation/business-coach

کوچ کسب‌وکار (قسمت اول)

بیزینس کوچ چیست و چگونه می‌تواند به موفقیت کسب‌وکار شما کمک کند؟

آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که چگونه می‌توانید مشکلات کسب‌وکار خود را حل کنید و درآمدتان را افزایش دهید؟ استخدام یک بیزینس کوچ می‌تواند قدمی حیاتی برای رشد حرفه‌ای شما باشد.

طبق گزارش فدراسیون بین‌المللی کوچینگ (ICF)، افرادی که با بیزینس کوچ همکاری می‌کنند به طور متوسط ۴۶ درصد افزایش درآمد خالص دارند. همچنین، این همکاری به دستیابی به اهداف بهتر (۶۲.۴ درصد)، کاهش اضطراب (۵۷.۱ درصد)، و افزایش اعتماد به نفس (۵۲.۴ درصد) کمک می‌کند. جالب‌تر اینکه، ۵۰ درصد از افراد شرکت‌کننده در این تحقیق بیان کرده‌اند که بیزینس کوچ برای آنها به اندازه یک دوست نزدیک یا درمانگر قابل اعتماد است.

در این مقاله، به معرفی کوچ کسب‌وکار، وظایف او و مزایای این خدمات می‌پردازیم.


بیزینس کوچ کیست؟

یک بیزینس کوچ، فردی با تجربه و دانش در حوزه کسب‌وکار است که کارآفرینان و مدیران را در مسیر رشد و موفقیت همراهی می‌کند. بیزینس کوچ‌ها به رهبران کمک می‌کنند تا رفتارها، اقدامات و تصمیمات خود را تحلیل کنند و مطمئن شوند که با اهداف کسب‌وکار هماهنگ هستند.

مربی کسب‌وکار نقش یک تسهیل‌گر حرفه‌ای را ایفا می‌کند که با ارائه راهنمایی و ابزارهای مناسب، به شما کمک می‌کند استراتژی‌های موثری برای رشد طراحی کرده و تصمیمات بهتری بگیرید.


وظایف بیزینس کوچ چیست و چگونه به نتایج بهتر دست می‌یابید؟

هدف اصلی یک بیزینس کوچ، همکاری با مدیران و کارآفرینان برای رشد پایدار شرکت است. همان‌طور که “اما لوئیز السی”، کارشناس حوزه کوچینگ، توضیح می‌دهد:

“کوچینگ، فرآیندی است که به شما کمک می‌کند با خودتان ارتباط برقرار کنید، زندگی و محیط کاری خود را بازطراحی کنید و سپس برای اجرای تغییرات اقدام نمایید.”

بیزینس کوچ‌ها با تمرکز بر نتایج واقعی، شما را به جایگاهی می‌رسانند که تصور می‌کنید دستیابی به آن به‌تنهایی دشوار است. آنها با به چالش کشیدن افکار و برنامه‌هایتان، مسیر رشد شخصی و حرفه‌ای شما را تسریع می‌بخشند.


مزایای کار با بیزینس کوچ

همکاری با یک بیزینس کوچ می‌تواند نتایج فوق‌العاده‌ای برای شما و کسب‌وکارتان به همراه داشته باشد:

  • ارائه بینش‌های حرفه‌ای برای رسیدن به اهداف تجاری.
  • شفاف‌سازی چشم‌انداز و مأموریت سازمان.
  • کمک به تعیین اهداف واقع‌بینانه و قابل‌اندازه‌گیری (KPI).
  • تسهیل حل مسائل و از بین بردن موانع رشد.
  • برنامه‌ریزی برای توسعه و مقیاس‌بندی کسب‌وکار.
  • کشف فرصت‌های جدید که شادی و انگیزه بیشتری ایجاد می‌کنند.
  • آموزش مهارت تفویض اختیار برای افزایش بهره‌وری تیم.
  • افزایش مسئولیت‌پذیری در دستیابی به اهداف تعیین‌شده.
  • حذف باورهای محدودکننده و تقویت ویژگی‌های رهبری.

این‌ها تنها بخشی از خدماتی است که یک بیزینس کوچ می‌تواند به شما ارائه دهد. در قسمت بعدی، به جزئیات بیشتری درباره فرآیند کوچینگ و نتایج ملموس آن خواهیم پرداخت.

ادامه دارد…

منبع: leaders.com/articles/innovation/business-coach

CUSTOMER LOYALTY | CUSTOMER CLUB

اهمیت مشتری‌مداری در تجارت امروز

امروزه، بسیاری از کسب‌وکارها به اهمیت مشتری‌مداری و نقش آن در موفقیت و رشد پایدار پی برده‌اند. مشتریان، محور هر استراتژی بازاریابی مؤثر هستند و جلب رضایت و وفاداری آن‌ها از اصلی‌ترین اهداف سازمان‌ها به شمار می‌آید. برای دستیابی به مشتریان وفادار، باید نیازها، خواسته‌ها و انتظارات آن‌ها به‌درستی شناسایی شده و با ارائه خدمات و محصولات متناسب پاسخ داده شود.

باشگاه مشتریان: زیرساختی برای موفقیت بلندمدت

باشگاه مشتریان بستری نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است که به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد رفتار، علایق و نیازهای مشتریان را تحلیل کرده و با استفاده از این اطلاعات، استراتژی‌های بازاریابی و فروش خود را بهینه کنند.
این زیرساخت‌ها امکان ایجاد تعاملات مستقیم و شخصی‌سازی‌شده با مشتریان را فراهم می‌کنند و به صاحبان کسب‌وکار کمک می‌کنند تا به بهترین شکل ممکن نیازهای مشتریان را پاسخ دهند و تجربه‌ای متمایز برای آن‌ها خلق کنند.

اهداف اصلی باشگاه مشتریان

1. افزایش دفعات خرید با ارائه پاداش‌ها و مشوق‌ها.
2. تقویت ارتباط مشتری با برند از طریق تعاملات مستمر.
3. بهبود حس رضایتمندی مشتریان و ارائه خدمات با کیفیت برتر.
4. جذب مشتریان جدید از طریق بازاریابی ارجاعی و تبلیغات فردی.
5. کاهش هزینه‌های بازاریابی و افزایش بهره‌وری تبلیغات.
6. ایجاد پایگاه داده مشتریان برای تحلیل بهتر بازار.
7. خلق تجربه‌ای منحصربه‌فرد برای مشتریان و بهبود وفاداری.
8. جلوگیری از جذب مشتریان توسط رقبا و تقویت ارتباط بلندمدت.
9. توسعه خدمات جدید بر اساس نیازسنجی مشتریان.
10. افزایش بهره‌وری و سودآوری کسب‌وکار.

مزایای استفاده از باشگاه مشتریان برای کسب‌وکارها

– امکان پیش‌بینی رفتار مشتری و برنامه‌ریزی استراتژیک.
– ایجاد رابطه احساسی و بلندمدت با مشتریان.
– شناسایی مشتریان کلیدی و تمرکز بر آن‌ها.
– تبلیغات دهان‌به‌دهان از سوی مشتریان راضی.

 

مشاوره طراحی و راه‌اندازی باشگاه مشتریان

طراحی و استقرار باشگاه مشتریان نیازمند تحلیل دقیق بازار هدف، ویژگی‌های مشتریان و اهداف کسب‌وکار است. تیم ما با ارائه مشاوره‌های حرفه‌ای، بهترین سناریو وفادارسازی و زیرساخت اختصاصی باشگاه مشتریان را برای کسب‌وکار شما طراحی و پیاده‌سازی می‌کند.

چرا ما را انتخاب کنید؟
– تحلیل دقیق فرآیندهای کسب‌وکار شما.
– ارائه راه‌حل‌های بدون وابستگی به محصول یا برند خاص.
– طراحی باشگاهی منحصربه‌فرد بر اساس نیازهای شما.

اگر به دنبال راه‌حلی پایدار و موثر برای افزایش وفاداری مشتریان خود هستید، با ما در ارتباط باشید تا تجربه‌ای متمایز و ارزشمند برای مشتریان خود خلق کنید.

 

برای جذب مشتریان بیشتر در استارت‌آپ‌ها، باید فراتر از رفع نیازهای اولیه حرکت کنید. نقشه سفر مشتری ابزاری قدرتمند است که به شما کمک می‌کند تجربه مشتری را بهبود دهید و ارزش‌های پایداری برای کسب‌وکارتان ایجاد کنید. این ابزار، تمام تعاملات مشتری با محصول شما را شفاف می‌کند و نقاط قوت و ضعف در مسیر تجربه او را آشکار می‌سازد.

چرا به نقشه سفر مشتری یا همان (customer journey map) نیاز دارید؟

با استفاده از نقشه سفر مشتری می‌توانید:
1. مشتریان خود را بهتر بشناسید.
2. مقیاس‌های دقیقی برای رشد کسب‌وکارتان تعیین کنید.
3. ارزش واقعی برای مشتریان خلق کنید.
4. اولویت‌بندی بهتری برای بهبود محصولات خود داشته باشید.

نقشه سفر مشتری چگونه کار می‌کند؟

این ابزار به شما کمک می‌کند دنیا را از نگاه مشتری ببینید. برای ایجاد یک نقشه سفر، باید:
1. **اهداف محصول** و ارزش‌های پیشنهادی خود را مرور کنید.
2. با استفاده از ابزارهای کیفی، مثل مصاحبه‌ها و داده‌های پشتیبانی، تجربیات مشتری را کشف کنید.
3. **نقاط تماس مشتری** (مانند خرید، تحقیق یا استفاده از خدمات) را شناسایی کنید.
4. از نقشه‌های همدلی برای درک احساسات و نیازهای مشتری بهره ببرید.
5. جلسات توفان فکری برای بهبود تجربه مشتری برگزار کنید.
6. ایده‌ها را سازمان‌دهی کرده و نقشه سفر مشتری را ترسیم کنید.

مزایای نقشه سفر مشتری

این فرآیند به شما امکان می‌دهد:
– نیازهای پنهان مشتریان را کشف کنید.
– نقاط ضعف در تعامل با مشتری را اصلاح کنید.
– تجربه‌ای مثبت و دلپذیر برای مشتریان فراهم کنید که وفاداری آنها را افزایش دهد.

 

نتیجه‌گیری
نقشه سفر مشتری، راهکاری عملی برای بهبود تعاملات مشتری با محصول یا خدمات شماست. با ایجاد این نقشه، نه‌تنها مشتریان خوشحال‌تری خواهید داشت، بلکه می‌توانید رشد پایدار و موفقیت بیشتری برای کسب‌وکارتان رقم بزنید. همین امروز سفر مشتریانتان را ترسیم کنید و تحول را آغاز کنید!

از تجربه مشتری(Customer Experience- CX) به عنوان اصلی‌ترین مزیت رقابتی شرکت‌های B2B و B2C طی چهار سال آتی یاد می‌شود. سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در فرایندها و فناوری‌های سنجش و بهبود رضایت، وفاداری، نگهداشت و خدمات مشتری در حال انتقال به فرایند و فناوری‌های مدیریت تجربه مشتری است. آیا تجربه مشتری همان خدمات مشتری است که صرفا تاکید بر مدیریت آن در بین مشاوران سازمان‌ها مُد شده است یا رویکردی فراتر از خدمات مشتری را دنبال می‌کند؟

تعریف تجربه مشتری

هاروارد بیزینس ریویو، تجربه مشتری را مجموع کلیه تعاملات مشتری با یک سازمان می‌داند؛ از آشنایی اولیه مشتری با سازمان و یافتن محصول/خدمت سازمان گرفته تا خرید و تداوم استفاده از محصول/خدمت و ارتباطات با اکانت‌های اجتماعی سازمان. کلیه این تعاملات در کنار یکدیگر لحظات کلیدی(Key Touchpoints) را برای مشتری رقم می‌زنند که تجربه وی از سازمان را شکل می‌دهد.

اگر به کلیه تعاملات مشتری با سازمان که تجربه مشتری را رقم می‌زند، به مانند یک سفر نگاه کنید(Customer Journey)، خدمات مشتری تنها یک ایستگاه از این سفر است که بر تعاملات با مشتری نیازمند پشتیبانی متمرکز است. در حالیکه تجربه مشتری، تصویری بزرگتر از تعاملات قبل و بعد از خدمات مشتری است و بر تمامی ایستگاه‌های سفر مشتری در سازمان تمرکز می‌کند. تجربه مشتری شامل هر آن چیزی است که سازمان به مشتری پیشنهاد می‌کند و ارائه می‌دهد؛ از کیفیت خدمات مراقبت از مشتری گرفته تا بازاریابی، بسته‌بندی، ویژگی‌های محصول/خدمت، سهولت استفاده از محصول/خدمت و … .

فرض کنید در خرید محصول از فروشگاهی آنلاین با مشکل مواجه شده‌اید و واحد خدمات مشتری برای جلب رضایت، به شما یک کد تخفیف برای خرید بعدی داده است. وقتی می‌خواهید خرید جدید خود را انجام دهید، وب‌سایت موبایل فروشگاه آنلاین مذکور ایراد دارد، عکس و توضیحات محصول موردنظر مشخص نیست و … . در این مثال هرچند خدمات مشتری از دیدکاه شما عملکرد رضایت‌بخشی داشته است، اما کل تجربه تعامل با فروشگاه نامطلوب بوده است.
هر بخش سازمان بر تجربه مشتری تاثیرگذار است. در ادامه با چند مثال، نقش سایر واحدهای سازمان در شکل‌دهی به تجربه مشتری بیان می‌شود.

بازاریابی

واحد بازاریابی، در مقایسه با واحد فروش و پشتیبانی، معمولا ارتباط مستقیمی با مشتریان ندارد. اما از محتوای کمپین‌های تبلیغاتی گرفته تا دسته‌بندی مشتریان هدف، این واحد در حال شکل‌دهی به درک برند(Brand Perception) مخاطبان سازمان است. برخی لحظات کلیدی تجربه مشتری که واحد بازاریابی در آن نقش دارد، عبارتند از:

فروش

واحد فروش نیز مانند واحد بازاریابی در شکل‌دهی به درک برند مخاطبان نقش دارد. هم‌چنان که یک مشتری قیف فروش را طی می‌کند، درک جدیدی از سازمان، محصول و خدمات آن پیدا می‌کند که در تصمیم‌گیری وی نقش دارد. تاثیر واحد فروش در تجربه مشتری به خصوص در فروش B2B مشهود است چراکه در این حوزه، سازمان‌ها به دنبال ارتباط بلندمدت کاری هستند و صرفا خرید انجام نمی‌شود. برخی لحظات کلیدی تجربه مشتری که واحد فروش در آن نقش دارد، عبارتند از:

محصول

بعد از خرید و دریافت محصول/خدمت، تعامل مشتری با سازمان یا برند ادامه پیدا می‌کند. رضایت از محصول، به میزان انطباق روند نصب و راه‌اندازی و کیفیت ویژگی‌های محصول/خدمت با انتظارات مشتری بازمی‌گردد. بنابراین دریافت بازخورد مشتری در لحظات کلیدی و رفع موانع است که یک مشتری را وفادار و مشعوف و دیگری را ناراضی و بدگو می‌کند. برخی لحظات کلیدی تجربه مشتری که محصول در آن نقش دارد، عبارتند از:

خدمات مشتری و پشتیبانی

همان‌طور که پیشتر اشاره شد، خدمات مشتری تنها بخشی از تجربه مشتری است اما تحقیقات نشان می‌دهد نقش بسیار مهمی در تجربه مشتری دارد. در این حوزه تعاملات شکل‌دهنده تجربه مشتری از کلیه کانال‌ها مانند کارشناس پشتیبانی، وب‌سایت، چت و … باید در کنار هم دیده شوند. مهم این است که خدمات مشتری و پشتیبانی، تجربه مثبتی برای مشتری رقم بزنند و سنجش موفقیت در این خصوص می‌تواند با شاخص‌هایی مانند CSAT، NPS و CES انجام شود.

برای شروع مدیریت تجربه مشتری باید تنها بر چند لحظه کلیدی تمرکز کرد. بنابراین نقشه سفر مشتری در سازمان را تصویر کنید، لحظات کلیدی را شناسایی و اولویت‌بندی کنید و به راهکاری برای اندازه‌گیری رضایت مشتری از آن تجربه و تعامل فکر کنید. با یک استراتژی ساده به راحتی می‌توانید مدیریت تجربه مشتری را انجام دهید.

به کمک راهکار سازمانی پُرس‌لاین می‌توانید بازخورد مشتری را در کلیه لحظات کلیدی دریافت و تجربه مشتری را به شاخصی قابل اندازه‌گیری تبدیل کنید، افت و خیز آن و نقش هر واحد سازمانی را در بهبود شاخص تجربه مشتری نظارت کنید و برپایه داده‌های واقعی برای بهبود شاخص تجربه مشتری تصمیم‌گیری و اقدام کنید.

نکاتی که هنگام تخفیف دادن به مشتری، باید به آن دقت کرد

امروزه مثل گذشته نیست که هر روز حداکثر سه یا چهار ویزیتور به فروشگاهی سر بزنند و سفارش بگیرند. افزایش تعداد تولیدکنندگان و شرکت های پخش، تعداد ویزیتورهایی که هر روز به یک فروشگاه مراجعه می کنند، شاید از ۲۰ مورد هم عبور کند. طبیعی است که در چنین شرایطی رقابت شدیدی میان شرکت هایی که محصول مشابهی را تولید می کنند، به وجود می آید و هر شرکت می خواهد سهم بیشتری از شلف فروشگاه را مال خود کند. این رقابت فقط به مدیریت ارشد سازمان مربوط نمی شود بلکه ویزیتورها و سرپرستان فروش که مستقیما به بازار سروکار دارند، بیش از هرکس دیگری آن را لمس می کنند.
یکی از راه هایی که برای پیروزشدن در این رقابت توسط برخی از شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد، تخفیف دادن است. این تخفیف ممکن است شکل های مختلفی به خود بگیرد اما یکی از متداول ترین شکل های آن که امروزه زیاد به چشم می خورد، جایزه ی خرید است. جایزه ی خرید می تواند استراتژی موفقی باشد و فروش را بالا ببرد اما گاهی اوقات استفاده ی بی رویه از آن به ضرر شرکت و به هم خوردن نظم بازار منجر می شود.
برای مثال یکی از مدیران فروش شرکتی که در حوزه ی کنسروجات فعالیت می کند، عنوان می کرد که رقیب آنها برای خرید هر باکس ۲۴ تایی کنسرو، ۱۲ عدد جایزه قرار داده بود. به گفته ای این مدیر، این شرکت در عرض ۶ ماه از بازار حذف شد اما کاری کرد که بازار کنسرو در آن ۶ ماه کلا قفل شده بود. همچنین شرکت هایی را می بینیم که در هر کارتن، تعدادی به صورت رایگان قرار می دهند تا مشتری ترغیب به خرید شود.

بدون شک تخفیف دادن و جایزه ی خرید راه هایی خوبی برای بالابردن تعداد فاکتور هستند اما اگر به درستی مورد استفاده نشوند، ذهنیتی را برای مشتری به وجود می آورند که دیگر نمی توان آن را عوض کرد. وقتی مشتری برای خرید یک باکس ۲۴تایی کنسرو، ۱۲ عدد یعنی ۵۰ درصد جایزه می گیرد، دیگر نمی توان در خریدهای بعدی او را مجاب کرد که برای یک باکس، ۲ عدد جایزه بگیرد یا اصلا جایزه نگیرد. بنابراین تخفیف دادن اصول و قواعدی دارد که اگر این اصول رعایت شوند، آنگاه می توان از تخفیف به عنوان ابزاری تاثیرگذار استفاده کرد. برخی از این اصول عبارتند از:

 

۱– از تخفیف برای نشان دادن قدردانی خود استفاده کنید، نه برای نگه داشتن مشتری. اگر تقاضای کاهش قیمت توسط مشتری اعلام می شود، بدین معنی است که او برای کار شما اهمیت قائل نیست و تنها چیزی که برایش مهم است، این است که ارزان ترین شرکت را انتخاب کند. در چنین شرایطی، تخفیف دادن چاره ی کار نیست چون اگر روز بعد شرکت دیگری تخفیف بیشتری از تخفیف شما به مشتری بدهد، او به راحتی شما را کنار خواهدگذاشت. چنین مشتریانی دیر یا زود برای شما دردسرساز خواهندشد. هیچ وقت از تخفیف به عنوان ابزاری برای نگه داشتن مشتری استفاده نکنید. تخفیف روشی برای نشان دادن قدردانی شما نسبت به مشتری است. وقتی مشتری در طول چند سال کارکردن با شما همیشه خوش حساب بوده و ریال خوبی خرید کرده، لیاقت تخفیف را دارد.

۲- در مورد قبلی عنوان کردیم که تخفیف دادن ابزاری برای قدردانی از مشتری است. همه ی مشتریان شایستگی قدردانی را ندارند پس تخفیف برای همه ی مشتریان نیست. حتی اگر شرکت شما برنامه ی تخفیفی برای تمام مشتریان دارد. لازم نیست شما به عنوان نیروی فروش، مشتری را از این مسئله آگاه کنید زیرا در این صورت برگشتن به قیمت های نرمال کار بسیار سختی خواهدشد و مشتری با آن کنار نخواهد آمد. وقتی شما به صورت کلی به تمام مشتریان تخفیف می دهید، آنها این گونه نتیجه گیری می کنند که شرکت شما می تواند همان کیفیت را با هزینه ی کمتر تولید کند. راضی کردن این مشتریان برای پرداختن قیمت کامل کار بسیار سختی خواهدبود.

 

برای جلوگیری از بروز چنین مشکلی، حتی الامکان از ارائه ی تخفیف های کلی به تمام مشتریان به ویژه مشتریان جدید خودداری کنید. برای اینکه تعیین کنید کدام مشتریان شایستگی گرفتن تخفیف را دارند، معیارهای زیر را مورد توجه قرار دهید:

• وفاداری به شرکت
• خوش حسابی
• کیفیت همکاری (حرفه ای بودن، استقبال از ایده های جدید، ارتباط خوب با نیروهای فروش و…)
• تعداد مشتریانی که توسط مشتری به شما معرفی شده اند.

۳- تنها در صورتی تخفیف بدهید که از رسیدن به اهداف درآمدی تان مطمئن هستید. تخفیف دادن تکنیک مطمئنی نیست مگر اینکه به اندازه ی کافی مشتری وفادار داشته باشید تا رسیدن به اهداف تان کار سختی نباشد.
اگر راهی به جز تخفیف دادن باقی نمانده، از تخفیف های کوچک برای پروژه های بلندمدت استفاده کنید. می توانید برای همکاری های بعدی به مشتری «تخفیف قدردانی» بدهید مثلا اینکه اگر مشتری، مشتری جدیدی به شما معرفی کند، درصدی تخفیف یا جایزه خواهدگرفت.

تخفیف دادن اگر به شکل درست اجرا بشود، یکی از ابزارهای کارآمد فروشنده در جهت افزایش فروش خواهدبود. شناخت فروشنده از شرایط حاکم بر بازار، شرایط تک تک مشتریان، و وضعیت رقبا به او کمک خواهدکرد که بهترین تصمیم را در مورد تخفیف دادن یا ندادن بگیرد. بهتر است شرکت ها از تخفیف های افراطی که در مواقعی برای جبران کمبود نقدینگی خود استفاده می کنند، پرهیز کنند تا نظم بازار به هم نخورد چون دود این کار به چشم همه از جمله خود آنها خواهدرفت. / ماهنامه بازاریاب بازارساز

رضایت مشتری برای سازمان‌ها امر مهمی تلقی می‌گردد و آن ها مبنی بر اینکه چند درصد از مشتریان‌شان را بتوانند حفظ کنند، برنده یا بازنده‌اند و موفقیت حفظ مشتری بستگی به رضایت مشتری دارد که می تواند کمک بزرگی برای اندازه‌گیری کیفیت محصول و خدمات باشد. یک مشتری راضی، تمایل دارد خدمات یا محصولی که او خریده را به دیگران توصیه کند و احتمال بیشتری دارد که محصول یا سرویس مشابه را مجدداً خریداری کند. بنابراین رضایت مشتری اهمیت خیلی زیادی برای تمام شرکت‌های تجاری دارد زیرا که بر تکرار خرید و تبلیغات دهان به دهان تاثیرگذار می‌باشد.

مشتریانی که برای خرید یک محصول و یا دریافت یک خدمت به شما مراجعه می کنند، در صورتی که از کیفیت آن محصول و یا خدمت دریافتی راضی باشند و انتظارات آن ها را برآورده سازد، رضایتمندی آنان را در پی خواهد داشت. مشتریان راضی، به مشتریان وفادار تبدیل می شوند و احتمال مراجعه مجدد آن ها برای دریافت خدمات مشابه و یا خرید محصولات دیگر افزایش می یابد که همین امر، موجب سودمندی برای صاحبین کسب و کار و یا ارائه کننده خدمات می گردد. با بالا رفتن تعداد مراجعات، برند شما در ذهن مشتری متمایز می گردد و همچنین موجب تبلیغات مثبت و گسترده دهان به دهان می شود.

بسیاری از افراد تمایل دارند قبل از خرید یک کالا راجع به کیفیت و سایر ویژگی های آن با اشخاصی که قبلا آن محصول را خریداری نموده اند، مشورت کنند و زمانی که بازخوردهای مثبت دریافت می کنند انگیزه آنها برای خرید افزایش می یابد و با اطمینان بیشتری به سمت خرید محصول می روند و به همین ترتیب، تعداد سفیران برند شما روز به روز بالا می رود.

همانگونه که می دانیم، رضایت احساس مثبتی است که در فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمت ایجاد می شود؛ احساس موردنظر از تقابل انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود می آید. اگر کالا و خدمت دریافت شده از جانب مشتری هم سطح انتظارات ارزیابی شود، در او احساس رضایت ایجاد می شود، در صورتی که سطح خدمت و کالا بالاتر از سطح انتظارات مشتری باشد موجب ذوق زدگی و سطح پایین تر خدمت و کالا نسبت به انتظارات منجر به نارضایتی مشتری می شود. درجه رضایت ، نارضایتی و ذوق زدگی افراد در هر زمان و در هر مورد متفاوت بوده و همواره به میزان فاصله سطح انتظارات و عملکرد عرضه کننده در قالب کیفیت کالا و خدمات مربوط می شود.

نباید فراموش کرد که مشتریان راضی عملا به یک رسانه بدون هزینه به منظور انجام تبلیغات برای عرضه کننده تبدیل می شوند و همین امر سبب افزایش شهرت برند شما می گردد.

دغدغه مردم هر شهر، توسعه متوازن زیرساخت های شهر و زندگی بهتر است و این توسعه از وظایف مستقیم شهرداری هاست. در دوره ای که کیفیت خدمات در افزایش رضایت شهروندی نقش بسیار کلیدی و حیاتی دارد، این سوال نزد مدیران و کارشناسان شهری به وجود می آید که برای آینده بهتر چه کارهایی باید بکنیم؟

پاسخ، یک عبارت ساده اما با اهمیت و دارای لایه های گوناگون است: مدیریت بازاریابی شهر

مدیریت واحد شهری در شهرداری با جذب سرمایه به نقطه اوج خود در اجرا می رسد و فاکتورهایی نظیر رتبه بندی عوامل، برآورد نیازهای شهروندان، دسته بندی نیازها، بهره گیری از توانمندی ها و پتانسیل های شهری، توسعه ظرفیت های درآمدی برای شهروندان، توریسم و گردشگری و. . . در این مدیریت محقق می شود و به کمک شهردار و شورای شهر می آید.

متأسفانه در ایران بسیاری از مدیران در عمده شهرداری ها، بیش از آنکه به مفهوم تخصصی بازاریابی شهری بپردازند، به ظاهر و امکانات بصری شهر می پردازند که البته در جای خود بسیار عالی است، اما پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که درآمدزایی و مولد بودن بنگاهی به اسم شهرداری در کجا محقق می شود؟ آیا به اصطلاح عموم «دست بگیر» شهرداری تنها در مالیات و عوارض برای مردم است؟

بازاریابی شهری متأثر از تلفیق تخصصی تجربه های گوناگون فروش، برندینگ، بازاریابی، تبلیغات و ارتباطات است. مهم ترین مسئله برای مخاطب، تصویر شهری نیست، بلکه ارزشی است که شهرداری به وی ارائه می کند.

به عنوان نمونه برخی شهرداری ها رویکرد فرهنگ محوری را به عنوان ارزش کلیدی در فرآیندهای خود تعریف می کنند، اما این موضوع به این معنا نیست که تمامی شهرداری ها با این رویکرد به بهترین نتایج دست پیدا می کنند و حتی ممکن است اقتصاد یک شهرداری با انتخاب رویکرد نادرست به خطر بیفتد.

شهروندان شهرهای صنعتی از شهرداری، شهر تمیز، امکانات به‌روز، حمل و نقل مطلوب، مراکز تجاری دلپسند، مراکز تفریحی و رفاهی جذاب و چشم‌ نواز می‌خواهند، در عوض شهرداری این کلان‌شهر، سهمی از بودجه ملی برای ارتقاء سطح رضایت‌مندی و پاسخ به این مطالبات ندارد. از سوی دیگر، برخی از شهروندان براین باورند که شما پولی که من برای دریافت خدمات و امکانات بهتر می‌پردازم را خرج رفاه عمومی نمی‌کنید.

با این تصویر، روشن است که باید طرحی نو درانداخت و شیوه‌ای تازه اتخاذ کرد. به نظر می‌رسد یکی از حیاتی‌ترین و فوری‌ترین کارها برای کاهش این معضل، شناسایی ظرفیت‌ها و تقویت بازاریابی در شهرداری با هدف افزایش درآمدهاست. پیشنهاد روشن، تشکیل کمیته بازاریابی و بکارگیری افراد متخصص و برخوردار از توانایی بالا در مذاکرات است.
آگاهی از چگونگی استنباط گردشگران درباره کیفیت ادراک شده، ارزش ادراک شده و درگیری ذهنی، همچنین سطح رضایت‏مندی و در نتیجه تمایلات رفتاری نسبت به بازدید از مقصد گردشگری، برای بازاریابی و مدیریت موفق مقصد(بازاریابی مکان) بسیار حیاتی است.

وقتی نگاهی به شرایط اقتصادی و رکود حاکم بر صنایع شهرهای صنعتی می اندازیم بیش از پیش به اهمیت و لزوم بازاریابی شهری در اینگونه شهرها و بازنگری جدی به شهرسازی در این شهرها پی میبریم چراکه میتواند بازویی برای جذب سرمایه،توریست… و به پیرو آن اشتغال زایی و افزایش سطح رضایت و کیفیت زندگی شهروندان را در پی داشته باشد.